خاطرات
فهم مکاسب و اجتهاد
اگر کسی مکاسب را خوب بفهمد مجتهد میشود، مرحوم امام (ره) وقتی میخواست آقای خوئینیها [آیت الله سید محمد] را دادستان کل قرار دهند ـ که طبق قانون باید مجتهد باشد ـ فرمودند نزد چه کسی درس خوانده [اند] و استادش در مکاسب [چه کسی] بوده است؟ استاد [ایشان] مرحوم آقای ابطحی کاشانی [آیتالله سید محمد] بودند که ۵ یا ۶ سال قبل فوت کردند. مرد بسیار خوبی بود، بسیار خوب! (برادرزاده مرحوم آقای یثربی بزرگ کاشانی عموزاده آقای یثربی دوم)؛ [مرحوم امام (ره)] از آقای ابطحی پرسیدند: ایشان مکاسب را نزد شما خوانده است؟ عرض کرد: بله؛ فرمودند: مکاسب را میفهمید؟ عرض کرد: بله؛ گفت: کافی است!
(خارج اصول، ج ۱۸، ۰۶/۰۸/۹۹)
فهم مکاسب
۴۰ سال قبل یکی از مدرسین مکاسب ـ روزهای جمعه جلسه داشتیم ـ میآمد [محل جلسه] و قسمتهای از مکاسب را مکرر از من سؤال میکرد، جوابش را میگفتم، گاهی ناچار بودم چون مربوط به عبارت بود، مکاسب را باز کنم از روی عبارت جواب کاملش را بدهم. یک روز گفت میتوانید مکاسبتان را چند روز به من عاریه بدهید گفتم باشد میخواهید چه کار کنید؟ فکر میکرد مطالبی را که در جواب پرسشهایش میدهم در حاشیه مکاسبم نوشتهام تا نسخهبرداری یا فتوکپی کند! کتاب را در اختیارش قرار دادم دید نوشتهای ندارد! گفتم نگاه کن چیزی نوشته نشده است. عمده این است [کسی که] مکاسب میخواند بفهمد و درک کند ولی این آقا مکاسب خوان بود اما در جمله، جمله آن میماند. چند روز بعد کسی منزلمان آمد، کتابی در شرح [مکاسب] نوشته بود مکاسب تدریس کرده بود و بر آن شرحی نوشته بود، شرح را به ما داد ازش تقدیر کردیم، همانجا جلوی خودش یک جلدش را باز کردم عبارتش را شرحی داده بود، گفتم این عبارت مکاسب را چه جور معنی کردید؟ وقتی مکاسب را بیان کرد دیدم اصلاً برّانی است مکاسب را تدریس کرده، شرح نوشته و چاپ کرده است!
(خارج اصول، ج ۱۸، ۰۶/۰۸/۹۹)
بازگشت به تدریس مکاسب
سال ۱۳۱۷ ـ ۲۱ چهار یا پنج سال بعد از فوت مرحوم حاج شیخ [آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی] افرادی مانند مرحوم امام (ره)، مرحوم آقای گلپایگانی (ره) و مرحوم والد (ره) [آیتالله سید محمد محقق داماد (ره)] درس خارج شروع کرده بودند، مکاسب، رسائل و کفایه را طبقه بعد میگفتند؛ مرحوم داعی ما آقای [آیتالله حاج شیخ] مرتضی حائری (ره) ـ که آن زمان ولو از طبقه بعد بود اما آقایان کلاً نسبت به ایشان احترام قائل بودند و معمولاً جلسات حوزوی هم در منزل ایشان تشکیل میشد ـ احساس کردند سطح طلبهها ضعیف شده است مکاسبگوهای حالا دیگه مکاسبگو نیستند! از این آقایان خواهش کرد برگردید مکاسب و رسائل بگوئید، آقایان را وادار کرد به رسائل و مکاسب برگشتند تا حوزه تقویت شود، مرحوم والد کفایه، مرحوم امام رسائل و مرحوم آقای گلپایگانی مکاسب گفتند. یک دوره دیگر اینها را به گفتن سطح وادار کرد. جناب آقای شبیری [آیتالله حاجآقا موسی دامظله] نقل میکنند کفایه را آن زمان نزد مرحوم والد (ره) در دوره برگشتشان به تدریس سطوح خواندهاند؛ و خاطراتی از آن زمان دارند! (۱) من جمله اینکه محل تدریسشان [آیتالله سید محمد محقق داماد] یکی از حجرات مدرسه دارالشفاء بود، یک روز نگاه کردیم همه شاگردان ایشان سید بودند، من، آقای اردبیلی [مرحوم آیتالله سید عبدالکریم]، آقای عزیز الدین [مرحوم آیتالله سید عزیز الدین زنجانی] و … جز یک نفر آقای آذری [مرحوم آیتالله شیخ احمد]
(درس شماره ۱۸، خارج اصول، مدرسه عالی دارالشفاء، مورخ ۶/۸/۹۹).
(۱). برای اطلاع از خاطرات آیتالله شبیری زنجانی (دامظله)، ر. ک. جرعهای از دریا، ج ۱ ـ ۴، موسسه کتابشناسی شیعه. ز.
رجوع به حواشی عروهالوثقی
گاهی در مورد [بعضی] حواشی مرحوم آقای گلپایگانی (رحمه الله علیه)[آیتالله حاج سید محمدرضا] با ایشان بحث میکردیم. [چون] موقع چاپ حواشی [به دلیل شرائط سنی] حال نداشتند، در اختیار بعضی از دوستان و نزدیکانشان قرار میداند و احتمال داشت، برخی حواشی جابجا شده باشد. عروهای که حاشیهاش به خط خودشان بود را درخواست میکردند [تا برای مراجعه] بیاورند. (خارج فقه دارالشفاء، شنبه ۱۷/ ۸ /۹۹)
فقه و هرمنوتیک
صاحب معالم تبادر در باب معانی را برای حال حجت میدانند در عین حالی که باید معانی زمان ائمه را به دست آورد. جناب آقای شبستری [دکتر محمد] از آلمان که برگشت کتابی درباره هرمنوتیک نوشت که در تفسیر مطالب باید به زمان صدور [برگشت] نه اینکه الآن چه معنی میدهد! این را آقای شبستری سوغات آورده بود و سرو صدا کرد، [در حالی که] چیز تازهای نیست از اول فقه مبنای فقها همین بوده [است] که معانی را باید به زمان صدور برد نه حالا، [اینکه] چه گونه [به زمان صدور] ببرند صاحب معالم همین را مطرح میکند. اصاله عدم النقل و الاشتراک، اصل عقلائی است. هرمنوتیک از زمان قدیم در فقه بوده [است].
(خارج فقه/ یکشنبه ۲۵/۸/۹۹، دارالشفاء)
مراودات آشیخ ابوالقاسم مقدس و مرحوم حاج شیخ (ره)
حاج شیخ ابوالقاسم قمی معاصر زمان حاج شیخ (ره) [آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی] قبل از ایشان در قم و از علماء، مجتهدین و مرد بسیار با ورعی بود در شرح حال نویسیها و بیوگرافی نویسیها از ایشان به عنوان آشیخ ابوالقاسم مقدس نام میبرند! خیلی واقعاً با ورع بود. ایشان قبل از آمدن مرحوم حاج شیخ (ره) به قم در حد مرجعیت بود. [گذشته] مرجعیت همه بلاد یکجا نبود خیلی جاها از علمای منطقه خودشان تقلید میکردند در کاشان از نراقی تقلید میکردند قم هم ممکن بود از ایشان تقلید کنند واقعاً در حد مرجعیت هم بود. ولی [بعد از آمدن] مرحوم حاج شیخ به قم ـ که من جمله دعوت کنندگانشان خود ایشان بود ـ کنار کشید و هر جا مسأله مرجعیت بود احاله به حاج شیخ (ره) میکرد. به کلی خودش تبری میکرد، مرحوم حاج شیخ گاهی از ایشان عذرخواهی میکرد و میگفت: «آقای حاج شیخ ابوالقاسم ما آمدیم قم مزاحم شما شدیم» ایشان [حاج شیخ ابوالقاسم] هم میفرمود: «نه آقا شما آمدید قم به ما آبرو دادید، ما قم بودیم ولی زندگی ما باید از صدقات و امثال اینها بگذرد سهم امام در قم مطرح نبود، شما در قم به ما آبرو دادید». اینجور باهم مطایبه و تعارفات میکردند و همینطور هم تا آخر زمان حاج شیخ (ره) که زنده بودند، هیچ تدخل در مرجعیت نکرد و همه را به حاج شیخ احاله میکرد! حالا نمیدانیم آیا چنین چیزهای وجود دارد یا نه!
( دارالشفاء، خارج فقه، ۱۹/۸/۹۹).